نگاه به شرق دعوت به یک سنخ تفکر است
مسئله نگاه به شرق در سطوح بالا کشور بهویژه در جمع نخبگان و استعدادهای برتر مطرح شده است که نشان از دغدغه و نگرانی به تکیه به غرب و اغفال از ظرفیتهای تمدن شرق بهخصوص همسایگان است. بسیاری از استادان دانشگاه و صاحبنظران نگاه به شرق را به عناوین مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار دادند. از همینرو با یکی از صاحبنظران حوزه فلسفه و اساتید دانشگاه به گفتگو پرداختیم، در ادامه این گفتگو را میخوانید.
قاسم پورحسن در گفتگو با خبرنگار حوزه اندیشه گروه دانشگاه خبرگزاری آنا اظهار کرد: در باب توجه به شرق یکی از مهمترین مسائل این است که بهطور کلی ما در ذیل غرب مینویسیم، فکر میکنیم و تاریخمان را گزارش میدهیم، تاریخمان براساس تاریخ غرب است، تاریخ میلادی است، وقایعمان براساس فهم غرب است، پارادایمهایمان در فهم، کاملاً در ذیل و متأثر از فهم غرب است.
وی افزود: بدتر از همه این است که تفکر و اندیشه و حکمتمان را تابعی از غرب میفهمیم پس بنابراین میشود در یک معنای کلی گفت ما درون اروپامحوری دست به فهم میزنیم.
این پژوهشگر با بیان این پرسش که «اروپامحوری چه اشکالی دارد؟» تصریح کرد: اشکال آن این است که به اقتضائات، پرسشها، پیشداشتها و به مواریثمان براساس سنت خود نگاه نمیکنیم و نمیفهمیم.
پورحسن ادامه داد: بر اساس الگوهای فهم غرب دست به فهم خودمان میزنیم؛ در توجه به شرق، مسئله جغرافیا، نژاد و قوم نیست یا دعوت به اعراض و دوری از غرب نیست.
وی ادامه داد: مسئله بنیادین در نگاه به شرق این است که آیا باید فارابی و ابنسینا را، براساس مستشرقین بخوانیم، براساس نتون و اشتراوس بخوانیم یا اینکه میتوانیم در ابتدا براساس یک فهم اصیل، یعنی با مراجعه به سنتمان چنین فهمی داشته باشیم و زمانی که نیاز باشد از فهمهای دیگر کمک بگیریم، نه اینکه مقهور فهم دیگر باشیم.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی در توضیح نگاه به شرق گفت: اصالت دادن و توجه کردن به میراث خودمان میتوان به یک فهم اصیل و فهم بنیادی رسید. تا زمانی که بهجای مراجعه ابنسینا به ابنسیناشناسان غربی مراجعه کنیم به یک فهم بنیادین و فهم اصیل نخواهیم رسید. فهم از مراجعه ابنسیناشناسان غربی براساس الگوها و نگرههای غربی است. به همین دلیل است که در آن صورت به فارابی و ابنسینا، نوافلاطونی مسلمان میگویند. این یک فهم غربی است، این بدون توجه به شرق است.
پورحسن خاطرنشان کرد: نوافلاطونی مسلمان، یعنی فارابی و ابنسینا و متفکران دیگر ما در دوران اسکندریه یک فهمی افلاطونی از فلسفه، از یونان، از ارسطو داشتند، بهعلت اینکه مسلمان هستند نوافلاطونی مسلمان نامیده شدهاند؛ یعنی فیلسوفان اصیل نیستند، یعنی فیلسوف نیستند و شارع هستند، متأثر از حوزه و سنت یونانی یا سنت اسکندرانی هستند.
وی با بیان اینکه این نشاندهنده این است که دیگر با یک فیلسوف اصیل مواجه نیستی، گفت: این فهمی است که بدون توجه به شرق از ابنسینا و فارابی و دیگر متفکران شکل میگیرد. زمانی که الجابری میگوید فارابی چون در درون عرب بوده، پس فیلسوف عرب است، این توجه به شرق نیست.
پورحسن در ادامه عنوان کرد: محور شرق در باب حکمت، ایران بود. محور شرق ایران بود یعنی با ابتناع بر سنت اصیل میتوانستید بفهمید که این تحولات اندیشه چگونه صورت گرفت، تطورات حکمت ما چگونه رخ داده، یعنی از کجا شروع کردیم. در آن صورت خاستگاه حکمت مشخص میشد.
وی در ادامه افزود: با اروپامحوری و توجه به اروپا نمیتوان خاستگاه حقیقی حکمت را مشخص کرد، براساس آن فهم، خاستگاه حکمت اسلامی یونان است و فلسفه و حکمت مساوی با یونانیت تلقی میشود. اگر اینگونه باشد، شما فهم بنیادینی از حکمت اسلامی ندارید.
سه ویژگی لازمه نگاه به شرق
پورحسن با اشاره به سه ویژگی مهم برای توجه به شرق گفت: برای توجه و نگاه به شرق باید سه ویژگی مهم را جامه عمل پوشاند. یک؛ از ذیل غرب بیرون بیاییم؛ به این معنا که تاریخ ما ادامه تاریخ غرب نباید باشد. بیرون آمدن از ذیل غرب به معنای این است که در درون و تابعی از سنت یونان و غرب، دست به خوانش و فهم اندیشههای خود نزنیم بلکه با بازگشت به اندیشههای خود، آن فهم اصیل را شکل بدهیم.
وی افزود: این ویژگی اول است که مقهور نباشیم و با مقهوریت دست به خواندن خود نزنیم. اگر با مقهوریت بزنیم به قول سیدجواد طباطبایی که گفتند: «آنوقت است که شما غرب را و یونان را طلوع میدانید، ما را نیمروز میدانید.» این خواندن در ذیل غرب است.
این استاد دانشگاه دربیان ویژگی دوم گفت: ویژگی دوم لازمه نگاه به شرق، بازگشت به سنت و میراث است. این بازگشت موجب یک فهم اصیل میشود. بیرون از شرق فهم اصیلی نخواهیم داشت و سهم مستشرقانه خواهیم داشت. در فهم مستشرقانه نمیتوان فهم درست و صحیحی نسبت به میراث و سنت اسلامی و شرق شکل بگیرد.
پورحسن در بیان سومین ویژگی نگاه به شرق بیان کرد: سومین ویژگی این است که اگر نتوانیم توجه به شرق داشته باشیم، میراثمان را نمیتوانیم براساس پرسشهای خودمان بخوانیم. باید با پرسشها، الگوهای فهم و پارادایمهای غرب، خودمان را بخوانیم.
وی در پایان تصریح کرد: این دعوت به شرق نشاندهنده این است که باید به زمینههای تاریخی، به سنت، میراث و تطورات اندیشه خود به نحو اصیلگونه نگاه کنیم. بنابراین، این به معنای دعوت به جغرافیا نیست بلکه دعوت به یک سنخ تفکر است.
انتهای پیام/۴۰۸۴/خ
انتهای پیام/